داستان نماز و اراده ی انسان

به نام خداوندي که داشتن او جبران همه نداشته هاي من است.
 مي ستايمش ، چون لايق ستايش است

حضرت علی ع می فرمایند

نام نیكی كه خداونداز انسان درمیان مردم باقی می گذارد.برای

اوبهترازمال وثروتی است كه دیگری ازاوبه ارث ببرند.


سلام

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش رادر خانه خدا

(مسجد) بخواند . لباس

پوشیدو راهی خانه خداشد

در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد.

او بلند شد ، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت .

مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد .

در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد

او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.

 یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.

در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد

 و نامش را پرسید .

مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین

افتادید.))،از این

 رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم . مرد اول از او

فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد

ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ

بدست درخواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند .

مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.مرد اول

درخواستش را دوباردیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب

را می شنود.مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد

مسجد شود ونماز بخواند.

مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن

این جواب جا خورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد:

((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم

 که باعث زمین خوردن شما شدم.))

وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان

به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید.

من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم

و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد،

 بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید.

به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید.

من ترسیدم که اگر یک بار دیگرباعث زمین خوردن شما بشوم،

آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید.

بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن

ساختم.

 نتیجه داستان:

کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید.

زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه

با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیردریافت کنید.

پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان

را بطور کلی نجات بخشد.این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را

ببینید.

التماس دعا

مشکلات ما آدم ها

به نام خداوندي که داشتن او جبران همه نداشته هاي من است.
 مي ستايمش ، چون لايق ستايش است

سلام

حضرت علي ع مي فرمايند:

بسا احسان پياپي خدا،گناهكار راگرفتاركند،

وپرده پوشي خدا اورامغرورسازد،وباستايش

مردم فريب خورد،وخدا هيچ كس راهمانند  مهلت دادن ،

موردآزمايش قرارنداد.

داستان در مورد مشکلات ما آدم هاست...

فردی که همیشه از مشکلاتش گله میکرد، شبی در خواب دید که

خداوند تمام مشکل داران اهل زمین را

جمع کرده است. همه آنها، مشکلاتشان را همانند کوله باری بر

پشتشان حمل می کردند، بار هر کس با

دیگری متفاوت بود، برای یکی سنگین ، برای دیگری کوچک و سبک.

پس از برقرار شدن سکوت، خداوند سخن خود را اینگونه شروع کرد:

اکنون تمامی مشکل داران زمین را در برابرم میبینم،دقیقا تمام انسان هایی که خلق کرده ام. هرکس که

در این جمع از مشکلاتش ناراضی است، در مکان مشخص شده

بارش را قرار دهد...

طولی نکشید که تمامی آدم ها کوله بارشان را،که همان

مشکلاتشان باشد،در محل مشخص شده گذاشتند،

کوهی از بار درست شدهبود...

خداوند نیم نگاهی به کوه انداخت و سخنانش را ادامه داد:

یعنی تمامی شما از مشکلاتتان خسته شدید؟؟ پس  حالا

شما آزادید هر بار مشکلی را که دوست دارید،بردارید...

مردم بهت زده از پیشنهاد خدا،به یکدیگر خیره شده بودند، و کم کم

 طولی نکشید که دیگر اثری از کوه مشکلات نبود...باور نکردنی بود...

تمام مردم، مشکلات خودشان را برداشته بودند، حتی کسانی که از

مشکلاتشان متنفر بودند...

چرا که مردم می توانستند از پس مشکلاتشان بربیایند،

چون دقیقا می دانستند مشکل چیست و تا آن موقع

تمام سعی شان را برای حل آن کرده بودند...اما از مشکلاتی

که بر می داشتند چیزی نمی دانستند...اگر

از مشکل خودشان بزرگتر و سخت تر بود چه؟؟ این شده بود

که تمامشان تصمیم گرفتند مشکل خود را

بردارند...

حالا نیز خرسند بودند،برای اینکه خداوند به آنها دستور به انتخاب مشکل دیگر نکرده بود و آنها را در

انتخاب مشکل آزاد گذاشته بود...

 

وقتی از خواب بیدار شد هنوز هم خوشحال بود...نور امید را به

زندگی اش پاشید و کمر همت را بست

تا مشکلش را از پا درآورد...

دوست عزیز:

مشکلات هم نوعی از امتحان خداست،حتی نوعی از نعمات الهی،

چرا که با حل مشکلات است که مااستعداد هایمان را کشف میکنیم.

چه بسیار استعدادها که تا زمان حل مشکلی در زندگیمان از وجودش

خبر نداشتیم قدرت صبر و تحمتل انسان تقویت میشه و هزاران دلیل

دیگر...کافی است کمی فکر کنی، جوینده یابنده است!!

فقط نا امید نباش...انسان به امید زنده است......توکل بر خدا...

.:والسلام:.

پ .ن اول

سلام به همه آبجهای گلم

ازهمه عزیزانی که دلواپسم بودن سپاسگزارم

ایشالا همیشه شاد وسلامت باشید .

آبجی مهربونم مامان (دریا دینا)نمیدونم چه جوری

ازاین همه مهربونیات تشکر کنم گلم.

صدیقه جان ،آفاق عزیزم ،لیلای مهربونم

دوستون دارم و شرمنده که نگرانتون کردم

التماس دعا

زیباترین قلب

به نام خداوندي که داشتن او جبران همه نداشته هاي من است.
 مي ستايمش ، چون لايق ستايش است

سلام

پیامبر اکرم ص میفرمایند:

خدا را بخوانيد و به اجابت دعاي خود يقين داشته باشيد و بدانيد

كه خداوند دعارا از قلب غافل بي خبر نمي پذيرد .


روزي مردي جواني وسط شهري ايستاده بود و ادعا مي كرد كه

زيبا ترين قلب را در آن منطقه دارد جمعيت زيادی جمع شدند.

قلب او كاملآ سالم بودو هيچ خدشه اي برآن واردنشده بود وهمه

تصديق كردند كه قلب او به راستي زيباترين قلبي است كه تا كنون

ديده اند.مرد با كمال افتخارصدايي بلند به تعريف قلب خود پرداخت .

ناگهان پيرمردي جلوي جمع آمدوگفت كه قلب تو به زيبايي قلب من

نيست .مرد جوان و ديگران با تعجب به قلبپيرمرد نگاه كردند قلب او

با قدرت تمام مي تپيد اما پر از زخم بود .قسمتهاي از قلب او برداشته

شده وتكه هاي جايگزين آن شده بود وآنها به راستي جاهاي خالي

را به خوبي پر نكرده بودند براي همين گوشه هاي دندانه دندانه در آن

ديده مي شد .در بعضي نقاط شيارهاي عميقي  وجود داشت كه

هيچ تكه اي آن را پر نكرده بود ،مردم به قلب پيرمرد خيره شده بودند

با خود مي گفتندكه چه طور او ادعا مي كند كه زيباترين قلب را دارد

؟مرد جوان به پيرمرد اشاره كرد و گفت تو حتما شوخي مي كني :

قلبخود را با قلب من مقايسه كن قلب تو فقط مشتي زخم و بريدگي

وخراش است .پيرمرد گفت درست است .قلب تو سالم به نظر

مي رسد اما من هرگز قلب خود را با قلب تو عوض نمي كنم .

هر زخمي نشانگر انساني است كه من عشق را به اوداده ام،

من بخشي از قلبم را جدا كرده ام وبه او بخشيده ام .گاهي او هم

بخشي از قلب خود را به من داده است كه به جاي آن تكه ي

بخشيده شده قرار داده ام .اما چون اين دو عين هم نبوده اند گوشه

هايي دندانه دندانه درقلبم وجود دارد كه برايم عزيزند .چرا كه ياد آور

عشق ميان دو انسان هستند.بعضي وقتها بخشي از قلبم رابه

كساني بخشيده ام اما آنها چيزي ازقلبشان را به من نداده ند ،

اينها همين شيارهاي عميق هستند .گرچه دردآور هستند اما يادآور      

عشقي هستند كه داشته ام .اميدوارم كه آنها هم روزي بازگردند و

اين شيارهاي  عميق را با قطعه اي كه من در انتظارش بودم پر كنند ،

پس حالا مي بيني كه زيباي واقعي چيست؟مرد چوان بي هيچ

سخني ايستاد ،در حالي كه اشك از گونه هايش سرازير مي شد

به  سمت پيرمرد رفت ازقلب جوان و سالم خود قطعه اي بيرون آورد

و با دست هاي لرزان به پيرمرد تقديم كرد پيرمرد آن را گرفت و در

گوشه اي از قلبش جاي داد و بخشي از قلب پير و زخم خود را به

جاي قلبمرد جوان گذاشت.مرد جوان به قلبش نگاه كرد :

ديگر سالم نبود،اما ازهميشه زيبا تر بود زيرا كه عشق از

قلب پيرمرد به قلب اونفوذ كرده بود.

پ.ن. اول

ولادت با سعادت پنجمین اختر تابناک

آسمان امامت و ولایت امام محمد باقر (ع)رابه امام


عصر صاحب الزمان (عج) و تمامی شیعیان جهان تبریك می گویم

التماس دعا